شیطونی های دیروزالینا گلی
دیروز باباش ازخونشون حناوطلارواورده بود که توباغچه حیاتمون بازی کنن الیناومن رفتیم توحیاطبعد اینا بایه جعبه خیلی بزرگ اومدوافتادبه جون جوجه هاش اخرهم جعبه روانداخت روشون بعد باباش جوجه هاروبرد خونشون اخه خونه الیناگلی خونه بغلی ماست بعدالینا دادوبیدا که عیزانبرحنارو بعد من هی میگرفتمش هی میرفت حیاط پشتی دراونجارومیبستم میرفت حیاطی که به بیرون ازخونه میخوره انقدرشیطون شده به قول عمم 206 عمم به الینامیگه 206بیاپیش عمه خیلی باحاله بعددیروزساعت های6رفتیم محمداباد خونه خالم که شب بریم خونه دایم اونجاخونه خالم خوابید تا ساعت9 بعد بیدارشد وشام خورد اونم بازهرادختر خالم بعدرفتیم خونه داییم اونجا هم بابچه ها خیلی بازی کرداخرشب هم تارسیدیم کرج مامانم ...
نویسنده :
خاله فاطمه ღ ღ
11:32